جایی که به آن سفر نکرده ام
مونتاژ
قصّه ی ِ ما به سر رسید. :]
من لال شدم نمی دونم چرا، ولی ...
مرسی خلاصه، چاکر ِ همه تون، بهترین آ بودید همیشه :}
+
این م
گوش کنید.
برچسبها:
لحظه های بینهایت
,
خیلی نزدیک
+
نوشته شده در بیستم خرداد ۱۳۹۲ ساعت 18:9 توسط نگار |
خانه
پروفایل مدیر وبلاگ
آرشیو وبلاگ
عناوین نوشته ها
نوشتههای پیشین
مهر ۱۳۹۵
اردیبهشت ۱۳۹۵
بهمن ۱۳۹۴
آبان ۱۳۹۳
شهریور ۱۳۹۳
مرداد ۱۳۹۳
اردیبهشت ۱۳۹۳
فروردین ۱۳۹۳
بهمن ۱۳۹۲
دی ۱۳۹۲
آبان ۱۳۹۲
مهر ۱۳۹۲
مرداد ۱۳۹۲
تیر ۱۳۹۲
خرداد ۱۳۹۲
اردیبهشت ۱۳۹۲
فروردین ۱۳۹۲
اسفند ۱۳۹۱
بهمن ۱۳۹۱
آذر ۱۳۹۱
آبان ۱۳۹۱
مهر ۱۳۹۱
شهریور ۱۳۹۱
مرداد ۱۳۹۱
تیر ۱۳۹۱
خرداد ۱۳۹۱
اردیبهشت ۱۳۹۱
فروردین ۱۳۹۱
اسفند ۱۳۹۰
بهمن ۱۳۹۰
دی ۱۳۹۰
آذر ۱۳۹۰
آبان ۱۳۹۰
مهر ۱۳۹۰
شهریور ۱۳۹۰
مرداد ۱۳۹۰
آرشيو
پیوندها
به کسي مربوط نيست
وب نوشت های یک انتروپوید
دور تا دورت زیر خرت و پرت ها
مرا ببخشيد سيگارهاي نکشيده...
رژه رو خط کشی های سفید خیابونا
زمانیست برای گذراندن
همه آنچه با دماغ ميشنوي...
وقتی پیاده روها به ماه می رسند...
خس و خاشاک مغر
BLOGFA.COM